از گذشته های بسیار دور تا کنون ایران زمین مهد و گهواره تمدنهای طلایی...
پیش درآمد
در بحث تاریخچه ورزش رزمی ایران و به طور کلی ورزشهای ایرانی اطلاعات چندان کاملی در دست نیست و تنها اطلاعات موجود از روی نگاره ها و سنگ نوشته ها و آثار و اشیاء به دست آمده مانند نگاره های تخت جمشید و طاق بستان ، نقش رستم و یا آثار ارزشمند حاصل از حفاریها مانند جام طلایی حسنلو و جام ارجان در دست است . ولیکن به نظر می رسد در چند ساله اخیر و با توجه به پیام مقام معظم رهبری نسبت به ارج نهادن و احیاء ورزشهای سنتی و اصیل ایرانی تحقیقاتی در این راستا صورت گرفته است و هرچند در گذشته محققان غربی در این مورد تحقیقات گستره ای داشته اند ولی همچون سنتهای واپسین خود در نمود دادن و معرفی تمدن عظیم ایران زمین و نقش تمدنهای این سرزمین کهن در پیشرفت تمدنهای امروزی ونیز سر منشاء بودن بازیها و ورزشهای اصیل و بومی محلی ایران در بسیاری از ورزشهای پر طرفدار امروزی بار دیگر بی مهری نشان داده اند و حق مطلب را به گونه ای که باید ادا نکرده اند مثلاً کارل دیم (۱۹۶۲- ۱۸۸۲ ) محقق و نویسنده آلمانی کتاب تاریخ ورزش در جهان با توجه به اذعان نسبت به سر منشاء بودن بسیاری از بازیها و ورزشهای امروزی و حتی بازیهای المپیک در ایران زمین ولیکن در بسیاری از موارد آنگونه که باید از ایران به صراحت و آشکارا نام نبرده است .
نگاهی به توان جسمانی و قدرت رزمی از دیدگاه اسلام:
خداوند در قرآن در بسیاری موارد قدرت و توان جسمانی را بعد از نیروی عقلانی و همراه با آن برای انسان بسیار شایسته دانسته که به برخی از آنها اشاره میشود:
ِانّ الله اصطَفیهُ عَلَیکُم و زَادَهُ بَسطَهً فِی العِلمِ وَ الجِسمِ.(بقره آیه ۲۴۷)
خداوند او (طالوت) را بر شما برگزیده و علم و (قدرت) جسم او را وسعت بخشیده است.
فَهَزَمُوهُم بِاِذنِ اللهِ و قَتَلَ داوُدُ جالوُتَ وَ اتیهُ اللهُ المُلکَ و الحِکمَهَ وَ عَلَّمَهُ مِمّا یَشاءُ (بقره آیه ۲۵۱)
پس به خواست خدا آنان را در هم شکستند و داود جالوت را کشت و خدا فرمانروایی و فرزانگی را به او عطا فرمود و آنچه می خواست به او تعلیم داد.
یا اَبَانَا ذََهَبنا نَستَبقًُ و تَرکنا یوسُفَ عِندَ مَتَاعِنا فَاَکَلَهُ الذِّئبُ(یوسف آیه ۱۷)
ای پدر ما رفتیم و مشغول مسابقه شدیم و یوسف را نزد اثاث خود گذاردیم و گرگ او را خورد.
وَ لَمّا بَلَغَ اَشُدَّهُ وَ استَوی اتَیناهُ حُکماً وَ عِلماًوَ کَذلِکَ نَجزِی المًحسنین (قصص آیه ۱۴)
هنگامیکه که موسی نیرومند و کامل شد حکومت و دانش به او دادیم و این گونه نیکوکاران را جزا میدهیم.
قَالَت اِحدیهُمَا یَا اَبَتِ استَاجِرهُ اِنَّ خَیرَ مَنِ استَاجَرتَ القَویًّ الاَمینُ (قصص آیه ۲۶)
یکی از دخترها گفت: ای پدر(حضرت شعیب) همانا بهترین کسیکه میتوانی استخدام کنی آن کسیست که قوی و امین باشد.
وَاَعِدّوُا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ(انفال آیه۶۰)
در برابر دشمنان آنچه توانایی دارید از نیرو آماده سازید
خداوند در برخی از آیات خود را قوی تر و نیرومندتر از همه چیز و همه کس میداند و البته این قدرت و قوت به معنای قوت جسمی نمیباشد و خداوند مسلط بر همه چیز است،که به چندی از آنها اشاره میکنیم.
لا قوه الا بالله( کهف آیه ۳۹ )
هیچ قدرتی جز قدرت خداوند نیست.
اَوَلَم یَرَوا اَنَّ اللَه الذَّی خَلَقَهُم هُوَ اَشَدُّ قُوَّهً وَ کَانُوا بِایَاتِنَا یَجحَدُون (فصلت ۱۵)
آیا ندیدند که خدای آفریننده آنها نیرومندتر از آنان است ؛چگونه آیات ما را انکار میکنند.
اِنَّ الله هُوَ الرَزَّاقُ ذُو القُوَّهِ المَتینُ (ذاریات ۵۸)
خداوند روزی رسان و قدرتمند استوار است.
اِنَّ رَبَّکَ هُوَ القَوِیُّ العَزیزُ (هود آیه ۶۶)
همانا پروردگار تو نیرومند پیروز است.
آموزش فنون ورزشی و رزمی از دید انبیاء و ائمه (علیهما سلام):
پیامبر گرامی اسلام(ع) شمشیر بازی را بسیار گرامی داشته و میفرمایند:
” الجَنّهُ تَحتَ ظِلالِ السُیوِف”(تهذیب الاحکام ،ج-۶)
بهشت زیر سایه شمشیرهاست
“حَقُّ الوَلدِ علی والِدِه اَن یُعَلّمَهُ السِباحَهَ و الرِمایَهَ”(میزان الحکمه حدیث۲۲۴۳۴)
حق فرزند بر پدرش این است که شنا کردن و تیر اندازی را به او یاد دهد
امام علی (ع):
قدرت و توان رزمی حضرت علی(ع) در جنگ با کفار و دشمنان اسلام و مبارزات شجاعانه و دلیرانه بی مثال و بی نظیر ایشان در طول تاریخ بشریت زبانزد عام و خاص بوده و خواهد بود:
چنانچه در تاریخ آمده آن حضرت در جنگ بدر به تنهایی ۲۷ نفر از کفار و دشمنان اسلام را شجاعانه به هلاکت میرسانند و دلیری و شجاعت ایشان به قدری بارز بوده که با توجه به جوانی پرچمدار سپاه اسلام در آن جنگ و نیز جنگهای دیگر بوده است.
آداب جنگ:
چشمها را هنگام جنگیدن تن به تن پایین اندازید زیرا دیده از این سو وآنسو برگرفتن سبب قوت قلب و شهامت زیاد میگردد صداها را خاموش سازید های و هوی بپا نکنید زیرا متانت و خاموشی خوف و ترس را زودتر نابود مینماید ،پرچم خود را از جای خود حرکت ندهید دور آن را خالی نکنید بلکه در اطراف آن شمشیر بزنید و در حفظ آن سخت بکوشید و آنرا به دست هر شخصی نسپارید مگر آنهاییکه شما را از هر پیشامد بدی حفظ میدارند و بلا را از شما دور میکنند……. یک فرد جنگجو و دلیر و شجاع شخصی است که از خویش دفاع کرده و دشمن را پراکنده نماید،منکوب سازد و بعد از آن بدون درنگ به یاری برادر خود بشتابد.( نهج البلاغه خطبه ۱۲۲)
حضرت علی(ع) در هنگام سپردن پرچم سپاه اسلام به محمد بن حنفیه:
“اگر کوهها از جای خود برکنده شوند تو از جای خود تکان نخور دندان روی دندان فشار بده کاسه سر خود را به خداوند عاریه بده و ثابت قدم باش پای خود را مانند میخ در زمین بکوب چشم را از دنباله لشگر بردار و به طرف زیر بخوابان و از برق شمشیر و سیاهی لشگر(دشمن) نترس و بدان که پیروزی فقط و فقط از طرف خداوند سبحان است.” (نهج البلاغه خطبه۱۱)
قدرت و توان رزمی حضرت علی(ع) در جنگ با کفار و دشمنان اسلام و مبارزات شجاعانه و دلیرانه بی مثال و بی نظیر ایشان در طول تاریخ بشریت زبانزد عام و خاص بوده و خواهد بود:
چنانچه در تاریخ آمده آن حضرت در جنگ بدر به تنهایی ۲۷ نفر از کفار و دشمنان اسلام را شجاعانه به هلاکت میرسانند و دلیری و شجاعت ایشان به قدری بارز بوده که با توجه به جوانی پرچمدار سپاه اسلام در آن جنگ و نیز جنگهای دیگر بوده است.
در نامه ۱۰ نهج البلاغه آن حضرت ویژگیهای خود را این چنین به رخ معاویه ابن ابوسفیان میکشد:
“فانا ابو حسن قاتل جدک و خالک و اخیک شذثا یوم بدر و ذلک السیف معی”
“من ابالحسن هستم ،هلاک کننده جد تو و (پدر هند جگر خوار) و دایی تو (ولید بن عتبه) و برادرت (حنظله بن ابوسفیان) که آنها را در جنگ بدر هلاک ساختم ،و آن شمشیر هم اکنون با من است.”
آیین جنگیدن:
…..بر دشمن با نگاهی تند و سخت بنگرید تا حدی این نگاه سخت و لرزان و تند و خشن باشد که دل را در میان سینه آنها بلرزاند. از یکطرف به دشمن حمله ور نشوید و بر او نیزه فرود نیاورید بلکه بدون اینکه لحظه ای بدو مهلت بدهید از راست و چپ تیر را به سان باران بر او بریزید.
در میدان جنگ لحظه ای که دشمن حمله ور شد با شمشیر به چابکی حملات آنها را دفع کنید؛با گامهای بلند و تند دشمن را تعقیب کنید و آنها را از دم شمشیر خود اسیر کنید ……. (نهج البلاغه خطبه قبل از جنگ صفین )
در تارخ اسلام آمده است در جنگ خندق (جنگ احزاب) هنگامیکه عمربن عبدوود قهرمان نامی اعراب که بسیار قوی اندام و جنگجو بوده است از خندق عبور میکند و در میان مسلمانان حریف میطلبد تنها حضرت علی(ع) به مبارزه با آن میشتابد و از آنجاییکه عبدوود دارای قد و قامت بسیار بلندی بوده است حضرت در حین مبارزه پس از دفاع ضربات سنگین شمشیر عبدوود بلافاصله در موقع مناسب به پاهای او ضرباتی وارد میکند و پس از به خاک افتادن عبدوود سر از بدن آن ملعون جدا میکند.
هنگامیکه حضرت ابوالفضل(ع) از سوی برادرش امام حسین(ع) ماموریت می یابد تا از رود فرات آب بیاورد حضرت سوار بر اسب، نیزه ای به دست میگیرد.چهار هزار جنگجو که از طرف عمر سعد مامور حفاظت از رودخانه را داشت تا آب به یاران امام حسین(ع) نرسد سر راه آن حضرت را میگیرند ولی او به تنهایی به قلب سپاه دشمن زد و آنان را متفرق کرد و خود را به فرات رسانید در حالی که هشتاد نفر از جنگجویان دشمن به وسیله ضربات نیزه آن حضرت به هلاکت رسیده بودند.
در یکی از روزهای نبرد صفّین، نوجوانی از سپاه علی(ع) بیرون آمد که نقاب بر چهره داشت و از حرکات او نشانه های شجاعت و هیبت و قدرت هویدا بود. از سپاه شام کسی جرأت نکرد به میدان آید. همه ترسان و نگران، شاهد صحنه بودند. معاویه یکی از مردان سپاه خود را به نام «ابن شعثاء»که دلیر مردی برابر با هزاران نفر بود صدا کرد و گفت: به جنگ این جوان برو آن شخص گفت: ای امیر، مردم مرا با ده هزار نفر برابر میدانند، چگونه فرمان میدهی که به جنگ این نوجوان بروم؟ معاویه گفت: پس چه کنیم؟ ابن شعثاء گفت: من هفت پسر دارم، یکی از آنان را میفرستم تا او را بکشد. گفت: باشد؛ یکی از پسرانش را فرستاد، به دست این جوان کشته شد. دیگری را فرستاد، او هم کشته شد. همهء پسرانش یک به یک به نبرد این شیر سپاه علی(ع) آمدند و او همه را از دم تیغ گذراند.
خود ابن شعثاء به میدان آمد، در حالی که میگفت: ای جوان، همهء پسرانم را کشتی، به خدا پدر و مادرت را به عزایت خواهم نشاند. حمله کرد و نبرد آغاز شد و ضرباتی میان آنان ردّ و بدل گشت. با یک ضربت کاری جوان، ابن شعثاء به خاک افتاد و به پسرانش پیوست. همهء حاضران شگفت زده شدند. امیرالمؤمنین او را نزد خود فراخواند، نقاب از چهرهاش کنار زد و پیشانی او را بوسه زد. دیدند که او قمر بنی هاشم عباس بن علی(ع) است.
زایگر آلمانی در کتاب خود می نویسد:علی (ع) مثل اکثر سلحشوران قدیم می توانست تمام سلاح ها را به کارگیرد. همچنان که در به کار بردن شمشیر بسیار بصیر بوده ، در کاربرد نیزه گرز و تیر و کمان مهارت داشت و سپری از چرم که هم مقاوم بود و هم سبک و جالب تر این که ذوالفقار ،شمشیر معروف علی (ع) را یک استاد کار ایرانی ساخته بود.(فصل نامه ورزش شماره ۲ ص۸۰)
ورزش از دیدگاه برخی از اندیشمندان
ورزش حرکتی است تابع اراده در ورزش تنفس بلند و بزرگ و پی در پی میآید. (تربیت بدنی از دیدگاه اندیشمندان ص۱۳۹)
در شهرها هوا به علت در آمیختن با بخارهای گندیده ای حاصل از فزونی فضولات فاسد میگردد، در صورتی که هوا به روح نشاط میبخشد و نشاط روح به علت اثر حرارت غریزی به تقویت و هضم غذا کمک میکند،ورزش نیز در تعب و نشاط روح دخیل است که این نشاط در شهرنشینان کمتر است. (تربیت بدنی از دیدگاه اندیشمندان ص۱۳۹
در فراگیری هر فنی ریاضت که تحریک حرارت غریزی و حفظ صحت و نفی کسالت و بلاهت و حدّت و ذکا و بعث نشاط لازم است که به عادت گیرند.(تربیت بدنی از دیدگاه اندیشمندان ص۱۳۹ )
نگاهی به ورزش رزمی در ایران باستان
در مجموع با توجه به تمدنهای طلایی که در ایران زمین شکل گرفته چه پیش از ورود آریاییها و چه پس از ورود آریاییها میتوان ایران زمین را گهواره تعلیم و تربیت نامید زیرا تشکیل و حراست و اداره تمدنهای بزرگ نیازمند مردمانی با افکار بزرگ است و در پس افکار بزرگ آموزشهای صحیح نهفته است از این رو در ایران باستان آموزشها از دوران کودکی و زیر نظر استادان ، معلمان و مربیان دانا و متبحر صورت می گرفته است .
” هرودوت ” مورخ یونانی پیش از میلاد : پارسی ها در تربیت کودکان خود بسیار کوشش می کردند کودکان تا ۵ سالگی نزد مادران و سپس نزد معلمان به تحصیل می پرداختند . آنها از ۵ سالگی به فرزندان خود آداب و دستورات دین زرتشت ، سواری اسب و ارابه رانی ، تیراندازی ، دویدن در مسافتهای طولانی ، تحمل سرما و گرما ، به کار بردن سلاحهای گوناگون جنگی را عادت می دهند و بزرگترین صفات ایشان مردانگی و دلاوری است .
” کتزیاس ” پزشک یونانی دربار اردشیر دوم هخامنشی در کتاب خود می نویسد : پارسیان جوانان را برای شکار ، سحر خیزی در سرما و گرما بردباری ، پیاده روی و دوندگی ، تیراندازی با کمان و زوبین و نیزه اندازی تربیت می کردند . جوانان از طلوع آفتاب با صدای شیپور بر می خواستند در جای معین جمع می شدند به گروهای ۵۰ نفری تقسیم و هر یک از گروه ها به دست یکی از بزرگان سپرده می شدند در این گروه ها می بایست بلند و محکم صحبت کنند تا ریه هایشان تقویت شود . به آنها طرز عبور از رودخانه بدون تر شدن جامه وسلاح تعلیم می دادند . شکار بوسیله زوبین ، تیر وکمان و فلاخن و آموزش شنا از برنامه های آموزشیشان بود.
” افلاطون ” می نویسد : پارسیها با توجه کامل کودکان را با ورزش قوی بنیه می سازند . آموزگاران ، جوانان و کودکان را با تعلیمات زرتشت به راستی و درستی اندرز داده و در تهذیب اخلاق آنان می کوشند و روح دلاوری و مردانگی و آزادگی و جنگاوری را در ایشان می دمند .
” پلوتارک ” می نویسد : در ایران رشادت و تناسب اندام از محاسن جوانان شمرده می شود ایرانیان می کوشند به وسیله ورزش و حرکات مختلف دیگر بر زیبایی بدن خود بیافزایند .
مورخین یونان باستان در موارد متعدد از ورزشهای پهلوانی و جنگی ایرانیان باستان سخن می گویند.چنانچه ” گزنفون ” در کتاب کوروش نامه از ورزشهای گوناگون که به جوانان ایران آموخته می شده یاد می کند او می نویسد : در زمان هخامنشیان مسابقه ها در میدانهای عمومی انجام می شد و مردم برای تماشا و شرکت گِرد هم میآمدند و برنده را جایزه می دادند . و باز هم می نویسد : ایرانیان اقسام دانستنی های ورزشی را فرا میگرفتند و چون تمام این مراحل را می گذراندند به خصال پهلوانی متمایز می گشتند و آنان را ” گردک “ (یعنی جوانمرد ) می نامیدند.
” پروفسور آدولف راپ ” در کتاب خود موسوم به >> مذهب ایرانیان باستان << می نویسد : چیزی که در دوره باستان از هر چیز دیگر جالب توجه تر است و روح معنوی ایرانیان را در زندگی اجتماعی آنان مجسم می نماید روش آموزش و پرورش آنهاست . این آموزش و پرورش از کودکی در روح جوانان منشاء احساسات کردار نیک گردیده و ایشان را در هر کاری به شاه راه راستی و ترقی راهنمایی می نمود و از ابتدا چنان نیروی روحی ، روانی و بدنی آنان را مهیای کار می ساخت و جامعه صحیح و سالمی تربیت می کرد که آنان به آسانی می توانستند منشاء خدمات شایان شده و وظایف خود را در قبال وطن و ملت انجام دهند . این روش آموزش و پرورش معنوی و بدنی که در عصر مادها تا زمان شاهنشاهی هخامنشیان در پازارگاد در ایران برقرار بود ، در تمام ممالک شرقی و غربی نظیر آن دیده نشده بود و به طوری توجه یونانیان به آن جلب شده که از زمان هرودوت ( تاریخ نویس یونان باستان ) به بعد روش تعلیم و تربیت را از ایرانیان فرا گرفته و در یونان رواج دادند .
ورزش رزمی در نگاره ها و اشیاء باستانی به دست آمده
جام حسنلو
در حال حاضریکی از قدیمی ترین اشیاء که دارای نقش و نگاره هایی از آداب و رسوم و جشن ها و مسابقات ورزشی در ایران به دست آمده است جام طلایی حسنلو میباشد. این جام طلایی با قدمت ۳۵۰۰ ساله حاوی مطالب بسیار ارزشمندی از ورزشها و بازیهای ورزشی ایران باستان است. این جام ۲۰سانتیمتر ارتفاع و ۲۸ سانتیمتر پهنا دارد و در کاوشهای باستان شناسی محوطه حسنلو در جنوب دریاچه ارومیه ( حوالی نقده ) به دست آمده که محققان این محل باستانی را به قوم ماننا نسبت میدهند که در ۱۵۰۰ تا ۷۰۰ قبل از میلاد می زیسته اند . این قوم یکی از اقوام تشکیل دهنده پادشاهی مادها هستند. اسناد و مدارک نشان میدهد که جام زرین حسنلو برای مردم ماننا بسیار ارزشمند بوده است. زیرا در زمان حمله مهاجمین به شهرکه باعث آتش سوزی و ویرانی شهر گردیده عده ای در صدد نجات این جام بوده اند.
محققانی که این جام را مطالعه کرده اند بر این باورند که این اثر تنها یک کار بزرگ هنری نیست بلکه بیش از حد ظریف و پر کار بوده و گیرایی آن در هنرمندی و ظرافت نقش و نگاره های حک شده در آن است .
نقش ها به وسیله یک نوار تسمه ای شکل در بالا و پایین محدود شده است و صحنه ها بنابر اهمیتشان در یک یا دو ردیف که تنها با یک خط فرضی تقسیم شده اند ؛ ترکیب یافته اند .
در بالاترین ردیف سه الهه هر یک سوار بر یک ارابه یده میشوند . زیر پای یکی از الهه ها نبرد نیرومندانه ای در حال وقوع است . در این قسمت پهلوانی دیده میشود که دستکش در دست در حال مشت زدن به یک هیولای انسان نما است . این پهلوان دامن کوتاهی به تن دارد که برای چنین مبارزه ای مناسب است و سبب آزادی حرکات اوست . پهلوان سینه خود را به عقب کشیده تا خود را برای زدن ضربه بعدی آماده کند . بدن این قهرمان بسیار قوی و نشان از آمادگی وی در چنین مبارزه ای است .
این تصویر قدیمیترین سندی است که در آن انسان با دستکش در دست با هیولای انسان نما در حال مبارزه است . قطعاً این مبارزه جنبه تفریح یا سرگرمی ندارد بلکه جنبه سمبلیک دارد . در واقع این پهلوان نماد نیروهای خیر است که علیه نیروهای شر در حال مبارزه است . این هیولا سر و بالا تنه انسانی شکل دارد و پایین تنه اش در کوهی احاطه شده است.کوهی که پشت آن در عقب به شکل ماری با سر سه سگ یا گرگ به سوی بالا انحنا می یابد.
اسطوره شناسان این پهلوان را نماد الهه هوا می دانند که بر علیه الهه کوه در حال مبارزه است . نکته جالب در این جام نوع البسه این پهلوان و دستکش های اوست که بی اختیار ورزش بوکس و مشت زنی امروزی را به ذهن انسان متبادر میکند .
اسنادی وجود دارد که نشان میدهد انسان از مشتهای خود برای دفاع و حمله استفاده میکرده است . بر روی آثار مفرغی و نقوش مهرهای متعلق به هزاره سوم و دوم پیش از میلاد همواره انسانی دیده می شود که با دستهای خود در حال مبارزه با حیواناتی چون شیر و گاو است . در دنیای باستان مبارزه با شیر و گاو اختصاص به پهلوانان و پادشاهان داشت . پهلوانان وپادشاهان برای نشان دادن بُعد دنیوی قدرت خود می بایست با شیر و گاو مبارزه کنند و در صورت پیروزی شایستگی آنها برای پادشاهی و پهلوانی اثبات می شده چنانکه در تاریخ آمده بهرام گور پادشاه ساسانی برای به دست آوردن پادشاهی ایران با دو شیر مبارزه کرده است .
جام ارجان
ارجان یا ارگان شهری باستانی بر حاشیه رود کارون در نزدیکی بهبهان در خوزستان است . در سال ۱۳۶۱ خورشیدی در هنگام خاک برداری از این محل به دخمه ای برخوردند که از داخل آن اشیائ نفیس و گرانبهایی به دست آمده است که یکی از با ارزش ترین آنها جام ارجان میباشد .
اندازه دهانه این جام بزرگ که به جام زندگی معروف است ۵/۴۳ سانتیمتر و عمق آن ۵/۸ سانتیمتر است درون جام با ظرافت و استادی تمام از نگاره ها منقوش شده به طوری که تمام جام را در بر گرفته است . این جام با تصاویری از آیین ها و آداب و رسوم مردمان آن روزگار – نگاره های طبیعی ، درختان و صخره ها ، تصاویری از میهمانی با نقش دو مرد و دو زن با دو کوزه بر روی میز و نواختن نوازندگانی در زیر نور خورشید ، تصویر ارابه با ارابه سوار همراه دو حیوان و مردمانی در حال حمل حیواناتی گوناگون مانند شیر ، قوچ ، بزکوهی و آهو و در پی آنها مرد کماندار با وسیله ای گرز مانند ، صحنه به آب انداختن قایقها ، صحنه به تخت نشستن قاضی در مجلس قضاوت ، صحنه شکار و صید پرندگان و به تخت نشستن پادشاه ، صحنه انجام حرکات ورزشی توسط ۱۲ نفر که حرکات بالانس زدن ، پل زدن و حرکات نمایشی در حالی که دونفر دو سوی بند یا تخته یا چوب نی مانندی را گرفته اند و نفر سوم بر روی آن در حال اجرای حرکات تعادلی ورزشی در ارتفاع بالاتر از سطح زمین است و در قسمت دیگر دو مرد دیده می شوند که در حالیکه هر یک از آنها با یک دست پای دیگر خود را خم کرده و از پشت به صورت ضربدری گرفته اند به حالت لی لی کردن در حال مسابقه و زور آزمایی هستند. در صحنه دیگر فردی را نشان میدهد که در حال پرتاب وسیله ای مانند نیزه است و در قسمت دیگرصحنه پرورش و تربیت اسب را نشان میدهد . نگاره های این جام به خوبی صحنه نمایش و انجام مسابقات ورزشی را در مراسم برگزاری آیین های سنتی و جشن های ایران باستان را نشان میدهد.
با نگاهی به بازیهای محلی و ورزشهای بومی محلی که در حال حاضر نیز در نقاط مختلف کشور در جشنها و اعیاد وایام خاص برگزار می شود میتوان به اهمیت ورزش و جایگاه خاص آن در بین مردمان این مرز و بوم پی برد بخصوص اهمیت ورزشهای تن به تن مانند : کشتی با چوخه در اعیاد و مراسم مختلف به ویژه در ایام نوروز در شمال شرق ایران ( بجنورد ، اسفراین و …) برگزار میگردد. کشتی آلیش که در نواحی ترکمن صحرا برگزار میشود . کشتی گیلکی در گیلان ،کشتی محلی در مازندران و کشتی کوراش در شمالغرب و شمال شرق آذربایجان . اهمیت نبرد تن به تن در فرهنگ این سرزمین تا بدان جا بوده است که گاه نتیجه جنگ طرفین را نبرد تن به تن بین پهلوانان و سرداران سپاه دو طرف مشخص میکرده است .
کتیبه داریوش هخامنشی در نقش رستم
برای نشان دادن اهمیت آموزشهای بدنی و فنون رزمی است کافی است به کتیبه داریوش اول ، پادشاه بزرگ ایران زمین در دوران هخامنشی در نقش رستم توجه شود . داریوش کبیر پس از کوروش کبیر و پس از پادشاهی کمبوجیه سومین پادشاه امپراطوری هخامنشی است که خدمات ارزنده ای در دوران پادشاهی خود انجام داده است از جمله شروع به ساخت شهر پارسه و کاخ تخت جمشید ، لشکرکشی به اروپا برای سرکوبی هپتالها که اقوام وحشی بودند در شمال امپراطوری هخامنشی وی در دوران شاهنشاهی خود جنگ های بسیاری برای ایجاد امنیت در سرتاسر امپراطوری خود انجام داد . وی در نقش رستم به خاطر ورزیدگی و مهارتش در فنون رزمی ، سوارکاری ، تیراندازی و شکار برخود می بالد. فنون رزمی در نزد ایرانیان چنان والا بود که داریوش پادشاه بزرگ هخامنشی در سنگ نبشته نقش رستم که در سر در آرامگاه خود به یادگار گذارده بر خود می بالد که در فنون رزم و بخصوص در تیراندازی بسیار زبر دست است که در بند نهم این سنگ نبشته آمده است : ورزیده هستم با هر دو دست و هر دو پا ، هنگام سوارکاری خوب اسب می تازم ،نیک کمان می کشم ، به هنگام نیزه زنی چه پیاده و چه سواره خوب نیزه می زنم .
تندیس داریوش اول، پادشاه هخامنشی
نوع سنگ؛مرمر سیاه مصری
محل ساخت : از نوع سنگ و شیوه تراش تندیس چنین بر می آید که در مصر ساخته شده باشد .
قدمت تندیس : ۴۸۶ تا ۵۲۱ قبل از میلاد
محل کشف : حفاریهای کاخ آپادانا در تپه های باستانی شهر شوش
محل نگهداری : موزه ملی ایران باستان
پارتی زان یا چریک
پارتیزان یا پارتی سان (همانند سربازان پارت) ؛ این نام بر گرفته از سربازان اشکانی(اقوام آریایی ساکن شمال شرق ایران یا همان خراسان بزرگ) حکومت هخامنشیان است که برای مرز بانی و نبرد های چریکی از آنها استفاده می شد، و به آنها پَرت زن( به معنی جای دور دست + زدن ) می گفتند.
چابک سواران ورزیده اشکانی در قالب گروههای کوچک در زمان و مکانی که موجب غافلگیری دشمن می شد، برق آسا بر دشمن تاخته و سپس می گریختند، مزیت این نحوه عملکرد در آن بود که دشمن غافلگیر شده ابتکار عمل را از دست می داد، در نتیجه تلفات افراد خودی نیز به حداقل می رسید. همچنین در مواردی که پارتیزانها را تعقیب می کردند، امکان محاصره و در دام انداختن دشمن توسط نیرو های خودی فراهم میشد، دیگر اینکه به دلیل مشخص نبودن زمان و مکان این یورشها، سپاهیان دشمن دائما در تشویش روانی به سر می بردند. بعد ها پارت بر وزن پارس تلفظ شد، و به روم باستان رفت و چریک های رومی را پارتی زان Partisan می گفتند، در معنی انگلیسی این واژه، به شمشیر پهن و دسته بلند و پیرو متعصب نیز اشاره شده است. که به واژه دیگر چریک هم گفته می شود، در تمام جهان به نیروهای چریک، میلیشیا militia می گویند. شامل گروههای نظامی کوچک و معمولا بومی منطقه هستندکه بصورت سیتم جنگ و گریز ، نامنظم ؛ انعطاف پذیر و بدون خط نبرد خاصی می جنگند، نام پارتی زان از جنگ دوم جهانی بسیار معروف و مشهور شد،.
برنامه نظامی پارتی زان جنگ نامنظم است که از سه بخش بهم پیوسته یعنی جنگ چریکی، نیرنگ و فرار، و براندازی تشکیل شده است، و گاهی بوسیله یک دولت خارجی پشتیبانی می شود. جنگ نامنظم در خاک دشمن و یا منطقه اشغالی بوسیله نیرو های جنگجو انجام می شود، و توسط ساکنین محلی که به منطقه آشنایی کامل دارند حمایت می شوند. عملیات پارتی زان ها در مناطق تحت کنترل دشمن توسط واحد هایی که بر مبنای تشکیلات فوق نظامی سازمان داده شده اند، بوسیله دسته های کوچک با بکار بردن تاکتیک های رزمی ویژه بمنظور تقلیل قدرت نظامی و ظرفیت صنعتی و تضعیف روحیه دشمن انجام می گیرد.
از ابتدای هخامنشیان تا زمان صفویه اقتدار ملی ایران بر پایه پارتی زان ها بوده است، در تاریخ ایران مانند بقیه جهان گروههای چریکی بسیاری بوجود آمده اند، که برای حفظ این خاک مبارزه کردند، خلاصه سر گذشت چند گروه از باستان تا کنون:
اولین گروه منسجم وآموزش دیده چریکها ۲۵۰۰ سال پیش در زمان کورش بزرگ تشکیل شد، نام این چریکها در متون باستانی زامیاد، فرزند زمین، جان باز و پیش مرگ آمده است. این چریکها به سختی آموزش می دیدند، وظیفه آنها دریدن شکم اسبان ارابه های جنگی دشمن بوده، تا ارابه ها بعد از کشته شدن اسبها در سرعت زیاد بشدت سرنگون شوند. کار چریکها به این صورت بوده که از قبل در مسیریهای حرکت ارابه ها گودال هایی حفر می کردند، آنگاه چریکها خود را در این گودالها پنهان یا در عمق کم دفن می نمودند، و ساعتها در همان حال می ماندند، و با سر رسیدن ارابه ها نیزه های خود را در شکم اسبها می کرده و ارابه ها سر نگون میشدند. اما چریکها در زیر ضربات سم اسبها یا ارابه ها جان میباختند. از مهمترین جنگهای این چریکها نابودی امپراطوری آشور یا نینوا در کربلای امروزی است.
یکی دیگر از نیروهای مطرح چریکی ایران در گذشته جنبش سرخ جامگان بوده است، این چریکها را بخاطر اینکه لباس های یکسان سرخ می پوشیدند سرخ جامگان لقب گرفتند. بعد از حکومت ساسانیان در ۶۵۰ میلادی، با تغییرات فرهنگی ایران بزرگ و ایجاد مهاجرت های عمده روستاییان به شهر ها و حرکت طوایف به اطراف شهر ها و تغییرات فیزیکی حکومت و عدم امنیت، عده ای از برجسته ترین افسران ساسانی به همراه عده ای زیادی از زنان و مردان وطن پرست ارتش چریکی بر پا کردند. این گروه چریکی با بازسازی قلعه ها ایران و ایجاد استحکامات نظامی در نقاط حساس و بستن گلوگاهها، دره ها، جاده ها، در سراسر ایران با نا امنی ها مبارزه کردند. اینان ضمن فعالیت های نظامی به شیوه ای آنارشیستی وقت که تضادی با ساختار قبایلی زمان نداشته باشد، اداره مناطق تحت پوشش و یا در دست دولت های زمان خود را اداره می کردند، رد پای اینها تا زمان صفویه و استعمار در تاریخ دیده می شود، که در نهایت به قزلباش صفویه ختم شدند.
این گروه از چریکها از حدود سال ۸۰۰ میلادی توسط مردم سازمان دهی گردیدند، چون جامه سیاه می پوشیدند به سیاه جامگان معروف شدند. تغییرات جغرافیایی که دوره اسلامی ایجاد کرده بود، اقوام غیر تاریخی ایرانی به این سرزمین آمده و در جاهایی حکومت های محلی را به دست گرفته بودند و به مردم ظلم و ستم می کردند. در این دوره نیز مردم غیور و ملی ایرانی برای حفظ امنیت و حق خواهی و نشان دادن توانایی های ملی اقدام به ایجاد این شیوه چریکی کردند که خدمات فروان فرهنگی و اجتماعی نیز انجام دادند. همزمان با جنبش سیاه جامگان جنبشهای دیگری از جمله خروج به آفریدیان (۱۳۲ هجری)، قیام مهر یان (۱۳۳ هجری) و شورش سنبادیان، به وقوع پیوست.